وسط پاچه، میان پا. میان پای. (ناظم الاطباء). میان دو ران: میلم به میان پاچۀ او بیش کشد زیرا که میان پاچه ز کس تنگ تر است. میرم شاه. در نامۀ اعمال تو چیزی نبود جز حرف میان پاچه و سرگیری و غرق. حکیم شفایی
وسط پاچه، میان پا. میان پای. (ناظم الاطباء). میان دو ران: میلم به میان پاچۀ او بیش کشد زیرا که میان پاچه ز کس تنگ تر است. میرم شاه. در نامۀ اعمال تو چیزی نبود جز حرف میان پاچه و سرگیری و غرق. حکیم شفایی
وسط هر پا، وسط دو پا. میان ران، میان پاچه. میان پای. ملتقای دو پا از سوی تنه، کودک رسوا و بی آبرو، آلت رجولیت. (ناظم الاطباء) ، شرم زن. (آنندراج) : نیم شمعیش در میان پا کرد. سعدی. و رجوع به میان پای شود، شلوار. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
وسط هر پا، وسط دو پا. میان ران، میان پاچه. میان پای. ملتقای دو پا از سوی تنه، کودک رسوا و بی آبرو، آلت رجولیت. (ناظم الاطباء) ، شرم زن. (آنندراج) : نیم شمعیش در میان پا کرد. سعدی. و رجوع به میان پای شود، شلوار. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
دهی از دهستان حومه بخش کرج شهرستان کرج، واقع در 5 هزارگزی شمال کرج با 262 تن سکنه. آب آن از رود خانه کرج و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی از دهستان حومه بخش کرج شهرستان کرج، واقع در 5 هزارگزی شمال کرج با 262 تن سکنه. آب آن از رود خانه کرج و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
میان پا. میان پاچه. (ناظم الاطباء). رجوع به میان پا شود، آلت مردی. آلت رجولیت. شرم مرد. (یادداشت مؤلف) : تا سیم بود، بود میان پایشان چو سیم دادیم سیم و کرد میان پای فی البطون. سوزنی. ، دبر. (یادداشت مؤلف) : تا سیم بود، بود میان پایشان چو سیم دادیم سیم و کرد میان پای فی البطون. سوزنی. ، شرم زن. شیب زن. فرج. شرم. قبل. مقابل دبر. (یادداشت مؤلف) : به بذله گفت به داماد هرچه خواهی هست در آستین میان پای دخترش تیار. حکیم شفائی. ، زیرجامه. (آنندراج)
میان پا. میان پاچه. (ناظم الاطباء). رجوع به میان پا شود، آلت مردی. آلت رجولیت. شرم مرد. (یادداشت مؤلف) : تا سیم بود، بود میان پایشان چو سیم دادیم سیم و کرد میان پای فی البطون. سوزنی. ، دبر. (یادداشت مؤلف) : تا سیم بود، بود میان پایشان چو سیم دادیم سیم و کرد میان پای فی البطون. سوزنی. ، شرم زن. شیب زن. فرج. شرم. قبل. مقابل دبر. (یادداشت مؤلف) : به بذله گفت به داماد هرچه خواهی هست در آستین میان پای دخترش تیار. حکیم شفائی. ، زیرجامه. (آنندراج)
نام شبه جزیره ای است در شمال خلیج گرگان و طول آن در حدود 60 و عرض آن 1/5 تا 6 هزار گز است اراضی شبه جزیره بوته زار بلند و مرتع گاوداران تراکمه محسوب و زراعت صیفی نیز در آن معمول است. در انتهای خاوری شبه جزیره مقابل بندر شاه آبادی آشورآده واقع شده که شعبه مهم شیلات مجهز به تمام وسایل در آن واقع است. در قسمتهای دیگر شبه جزیره نیز شعبه های شیلات در آشور بزرگ و میان قلعه و جز آن وجود دارد که ماهیهای خود را با اتومبیل به آشور کوچک می فرستند. بر اثر عقب نشینی آب دریا بتدریج بر عرض شبه جزیره افزوده می شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
نام شبه جزیره ای است در شمال خلیج گرگان و طول آن در حدود 60 و عرض آن 1/5 تا 6 هزار گز است اراضی شبه جزیره بوته زار بلند و مرتع گاوداران تراکمه محسوب و زراعت صیفی نیز در آن معمول است. در انتهای خاوری شبه جزیره مقابل بندر شاه آبادی آشورآده واقع شده که شعبه مهم شیلات مجهز به تمام وسایل در آن واقع است. در قسمتهای دیگر شبه جزیره نیز شعبه های شیلات در آشور بزرگ و میان قلعه و جز آن وجود دارد که ماهیهای خود را با اتومبیل به آشور کوچک می فرستند. بر اثر عقب نشینی آب دریا بتدریج بر عرض شبه جزیره افزوده می شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
نقطه هایی که بین حروف به جای حروف یا پرده های متروک گذارند. نیم پرده، (در سینما یا تآتر) فاصله دو پردۀ نمایش. در فاصله دو قسمت مجزا از یک نمایش که پردۀ سن می افتد
نقطه هایی که بین حروف به جای حروف یا پرده های متروک گذارند. نیم پرده، (در سینما یا تآتر) فاصله دو پردۀ نمایش. در فاصله دو قسمت مجزا از یک نمایش که پردۀ سن می افتد
دهی از دهستان مرکزی بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 15هزارگزی باختر رودسر، با 300 تن سکنه. آب آن از نهر پل رود و راه آن ماشین رو است. ماشین برنج کوبی دارد و مزرعۀ مازندران بیجار در آمار جزء این ده بشمار است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی از دهستان مرکزی بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 15هزارگزی باختر رودسر، با 300 تن سکنه. آب آن از نهر پل رود و راه آن ماشین رو است. ماشین برنج کوبی دارد و مزرعۀ مازندران بیجار در آمار جزء این ده بشمار است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان بنواز ناظر بخش شوش شهرستان دزفول، واقع در21هزارگزی شمال خاوری شوش با 300 تن سکنه. آب آن ازرود دز و راه آن ماشین رو است. این ده معروف به میان چوقان نیز می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بنواز ناظر بخش شوش شهرستان دزفول، واقع در21هزارگزی شمال خاوری شوش با 300 تن سکنه. آب آن ازرود دز و راه آن ماشین رو است. این ده معروف به میان چوقان نیز می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
جدول قسمت دوم تصانیف قدیم ایرانی که مانند مطلع بود صوت الوسط: (مولانا در فن شعر ماهر بود و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر و در عملهای خوداشعار میان خانه ساخته است تا دلالت بر فضل او کند)
جدول قسمت دوم تصانیف قدیم ایرانی که مانند مطلع بود صوت الوسط: (مولانا در فن شعر ماهر بود و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر و در عملهای خوداشعار میان خانه ساخته است تا دلالت بر فضل او کند)